اسـكو يا اوشـكايـا در كتيبه هاي تاريخي قبل از ميلاد
اسـكو يا اوشـكايـا در كتيبه هاي تاريخي قبل از ميلاد
منطقه اسكو در يكي از پر آمد و رفت ترين و حادثه بارترين گذرگاه هاي اقوام، سلاطين كشور گشا و بازرگانان و حاملان فرهنگها و تمدنهاي گوناگون قرار داشته است. بديهي است كه تاريخ خاص خود را خواهد داشت. حال نگاهي داريم بر اوراق تاريخ اين مرز و بوم در هزاره هاي قبل از ميلاد.
– اولين مأخذ يا منبعی كه مي توان نشاني از نام اسكو در آنها ديد به ترتيب مي توان به كتيبههاي:
شامسي آداد ( بعنوان اولين مأخذ )
– آرگيشتي اول ( بعنوان دومين مأخذ )
سارگون دوم ( بعنوان سومين مأخذ ) اشاره نمود:
« شمسي اداد » يا « شامسي آداد » (احتمالاً هفتم كه از سال ۸۱۱ تا ۸۲۴ سال قبل از ميلاد در آشور سلطنت كرده است) در لشكر كشي به جنوب درياچه اروميه از قلعه هاي سه كوه آويزان از آسمان نام برده و سارگون دوم يك قرن بعد در همين اراضي از محلي به نام « اوشكايا » (اوش قايا = سه صخره) نام برده است. دياكونوف حدس زده است كه « اوشكايا » همان اسكوي كنوني باشد كه در دامنه غربي كوه سهند قرار گرفته است.( رحيم رئيس نيا – آذربايجان در سير تاريخ ايران جلد ۲به نقل ازتاريخ ماد دياكونوف).
« آرگيشتي اول » يكي از پادشاهان « اورارتو » در سالهاي ۷۷۳ -۷۷۹ قبل از ميلاد وارد خاك « ماننا » مي شود. او به سمت جنوب درياچه اورميه يورش مي آورد و سرزمين « بوشتو » را كه مال ماننا است تصاحب ميكند. در يك سنگ نبشته آرگيشتي چنين ميگويد: من به ياري خداي « خالدي » بر سرزمين ماننا غالب آمدم و سرزمين بوشتو را فتح كردم. والي سرزمين « آشكايا (اوشكايا) » را دستگير كردم و در سرزمين « اوقيشتي» بر ولايت « شاتيراراقا » مرحمت نشان دادم. سرزمين « اوشني » را فتح كردم و شهرهايش را به آتش كشيدم، زنها و مردان آنجا را اسير كرده بردم. پادشاه اورارتو باز در مورد سرزمين « آلاتييه » ميگويد: در عرض يك سال من ۷۸۷۳ نفر را از دم تيغ گذراندم و آنهايي را كه زنده ماندند اسير كرده با خود بردم. و ۲۹۰ اسب، ۱۰۱ شتر، ۴۹۰۹ احشام بزرگ جثه، ۱۹۵۵۰ رأس دام ( گوسفند- بز…) را نيز همراه خود به سرزمين خويش ( اورارتو) روانه ساختم! درسالنامه آرگيشتي = سالنامه خور خور:- گ.آ. مليكيشويلي، از نواحي اوگيشتي=اوئيش ديش و « دره آشكائي = اوشكايا » و كوه اوسئي= اوآئوش يعني سهند و كوه آلاتييه ياد شده است .(تاريخ ماد -دياكونوف) از اينجا معلوم ميگردد كه باز آرگيشتي قبل از سارگون دوم به منطقه « اوشكايا » دست يافته و از اسكو بنام « اوشكايا » ياد ميكند. در نتيجه چنين استنباط مي شود كه « اوشكايا = اسكو » كنوني قبل از سال هاي ۷۷۳-۷۷۹ قبل از ميلاد باز جزو مناطق استراتژي بوده كه معلوم نيست باز چند صد سال قبل از تاريخ قيد شده در صحنه نظامي سياسي نقش عمده را داشته است. اين اهميت تا حمله اعراب به آذربايجان به علت كوهستاني بودن منطقه به قوت خود باقي بوده است.
اما خود « سارگون دوم » غدارترين پادشاه آشور در ۷۱۴ سال قبل از ميلاد لشكركشيهاي ويرانگر خويش را به سرزمينهاي اطراف درياچه اورميه آغاز ميكند، در جنگ كوهستان « اوآئوش »(سهند) آشوريان نيروهاي « روسا و متاتي » را تار ومار كرده به سرزمين اورارتو عقب مي نشانند. سارگون با يك راه پيمائي معجل كناره درياچه اروميه را به سوي شمال در مينوردد. در اولین يوروش سهمگين كه با طراحي حيله نظامي از سوي سارگون عمليات جنگي رهبري ميشد در نخستین فرصت « اوشكايا » (اسكوي كنوني در دامنه غربي كوه سهند) كه در آن موقع قلعه مرزي اوراتو بود كه قبلاً به ماننا تعلق داشت اشغال مي گردد و سارگون علاوه بر غنائمي كه از اينجا مي برد بر هيچ جنبندهاي رحم نميكند تا آنجا كه ۱۱۵ دهكده اطراف را نيز طعمه آتش گردانده و بعد با خاك يكسان ميكند! گزارش حملات سارگون دوم بنا به سنگ نبشته هاي بجاي مانده از آشوريان خيلي مفصل مي باشد كه فرصت ذكر همه آن در اين معقوله نمي گنجد!
تـاريـخ سـاخـت دژ اوشـكـايـا
با توجه به عدم دسترسي به منابع و اسناد بيشتر تاريخي سخن راندن از تاريخ ساخت قلعه اوشكايا (اسكو) يك كمي مشكل به نظر ميرسد! لذا در اين قسمت بر اساس نقاط ذكر شده در موارد قبلي، حال مي خواهيم بپرسيم، آيا قلعه اوشكايا در چه تاريخي و از ناحيه كدام حكومت بنا نهاده شد؟
دياكونوف، با توجه به گزارش و كتيبه سارگون دوم در ۷۱۴ سال قبل از ميلاد تاريخ ساخت دژ اوشكايا را به طور حدس و گمان در زمان ساردوري دوم پادشاه اورارتو ( ۷۳۳-۷۵۳ قبل از ميلاد) يعني هنگام تسخير ناحيه” سوبي” ( طوايفي كه در كنار آب زندگي مي كردند-“سو”-بي مربوط به آب)كه در كناره شرقي درياچه اروميه كه قبلاً به حكومت ماننا تعلق داشت و قلعه مرزي اورارتو بوده است، میداند. اما با توجه به كتيبه آرگيشتي اول ( ۷۵۳ -۷۸۵ قبل از ميلاد) كه حاكي از حمله به خاك ماننا است و سخن از فتح شهر اوشكايا به ميان مي آورد. در اينجا مي بينيم كه دوره حكومت آرگيشتي اول ۳۲ سال قبل از ساردوري دوم ميباشد. اما اگر ساردوري اول باشد كه بين سال هاي ۸۲۸-۸۴۴ قبل از ميلاد حكم راني میکرده است شايد كمي درست باشد. چون قلعه يا شهر اوشكايا قبل از آرگيشتي اول به عنوان دژ و پادگان مورد استفاده قرار ميگرفت و به لحاظ موقعيت و اهميت استراتژي آن آرگشتي اول به آنجا حمله ميكند.
“ساردوري دوم” پسر آرگيشتي اول ميباشد كه در جنوب سلماس قلعه “ساردوري خور ” را بنا نهاده بودكه قلعه دفاعي ” شهر اولخو”بود. ساردوري دوم در زمان حكومت خود به سرزمين ماننا يوروش آورده و بعد از فتح آن قلعه هاي متعددي را بنا نهاده كه “ساردور قالاسي”( قلعه ساردوري) در سردرود امروزي بنام همان بوده كه آثار آن تا به امروز باقي میباشد. اگر از نظر زبان شناسي بخواهيم كلمۀ “ساردوري” را بررسي كنيم مي بينيم كه حرف صدا دار ضخيم ( آ ) در كلمه ساردوري به حرف نازك ( ا ) تغيير پيدا كرده است. و هچنين صداي ضخيم ( و ) با تبعيت از همان قانون به صداي نازك ( اَ ) تبديل گرديده و در نتيجه ” سار ” به ” سر ” و ” دوري ” به ” دري ” تبديل گرديده كه در حقيقت همان كلمه ” سردري “در تلفظ امروز مردم آذربايجان صحيح مي باشد. تبديل حرف صدادار ضخيم ( آ ) به حرف صدا دار نازك ( اَ ) در گويش لهجههای زبان تركي آذربايجاني منطقه ما امري عادي مي باشد. بعنوان مثال : باشماق = بشماخ،(کفش) بارماق= برماخ،(انگشت)، داراق= دراخ،( شانه)، قارا= قره،( سیاه یا بزرگ)، قايا=قهيه،( تخته سنگ)، چانتا= چنته،( کیف کوچک)، ناخير= نخير،( گله گوسفند و گاو)، و غيره… كه در همۀ اين كلمات صداي ضخيم ( آ ) به صداي نازك ( اَ ) تبديل گرديده است.
به هر حال آرگيشتي اول چنين مي گويد: “خداي خالدي بر سرزمين بوشتو غالب آمد. من وارد خاك بوشتو شدم. والي سرزمين آشكايا ( اوشكايا) را دستگير كردم .« اين نوشته آرگيشتي در حدود ۷۷۵ سال قبل از ميلاد است كه هم در كتاب ” تاريخ آذربايجان” ( از سلسله انتشارات دانشگاه دولتي باكو در سال ۱۹۹۶ ميلادي ) ذكر شده و هم” رحيم رئيس نيا ” در پايان كتاب ” آذربايجان در سير تاريخ ايران “جلد دوم صفحه ۱۰۳۹ به آن اشاره کرده است.
منبع: کتاب در حال ویرایش: اسکو در کذر تاریخ – نوشته مهدی عارفی اسکوئی( ایشیق )
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.
طراحی سایت : کلکسیون طراحی